تهران کهن
تهران در شمال شهر ری واقع است و دارای باغهای فراوان و میوههای متنوع ودرختان زیبا میباشد و همچنین آب و هوای خوش دارد. پس از آنکه شهر ری دو بار مورد حمله مغولان قرار گرفت اهالی آن رو به بلاد دیگر منجمله تهران نهادند. کهنترین سند فارسی موجود درباره نام تهران نشان دهنده این مطلب است که تهران پیش از سده سوم هجری قمری وجود داشتهاست و همچنین در نوشتههای تاریخنگارانی چون ابن اسفندیار، عمادالدین زکریای قزوینی و حمدالله مستوفی و برخی دیگر همگی معترفند که تهران دارای محلاتی بوده که در زیرزمین ساخته شده بود و اهالی آن در زیرزمین بیتوته میکردند.
تهران افشاریه
پس از فروپاشی صفویه و به روی کارآمدن افشاریه و به خصوص در زمان نادرشاه که پادشاهی خود را مشهد و خراسان قرار داده بود. تهران اهمیتی ثانوی یافت و شاه حکومت تهران را در سال ۱۲۵۳ه. ق به پسر ارشدش رضاقلی میرزا سپرد.
تهران در عصر ایلخانیان مغول
در زمان حمله مغول شهر ری ویران شد و انبوهی از جمعیت آن قتلعام شدند. سپس گروهی از مردم این شهر به سوی قریه تهران مهاجرت کردند. کوششهایی که ایلخان غازان (۷۰۳-۶۹۴ه-ق) برای عمران شهر ری انجام دادند با شکست مواجه شد و ورامین نیز سرانجام به صورت تلی از خاک درآمد. اما تهران در قرن هشتم و نهم قمری از این رویداد به تدریج سود برد. سفیر اسپانیا نخستین جهانگرد غربی که از تهران یاد کردهاست در حالیکه برای ملاقات تیمور لنگ در سفر به سمرقند از تهران گذر میکرده شهر را بسیا وسیع و دلپذیر یافته و نوشتهاست که در یک قصر به او مسکن دادهاند. این بنا بزرگترین ساختمان شهر بوده و تیمور لنگ هنگام عبور از تهران در این مکان فرود میآمدهاست. این قصر نخستین بنای معظم تهران است که در متون از آن یاد شدهاست. منتهیالیه جنوب شرقی تهران در قرن نهم تقریباً در نزدیکی محلی بود که در حال حاضر بقعه سید اسماعیل در آن قرار دارد. محله چاله میدان فعلی به همراه امامزاده یحیی مرز شمال شرقی شهر را تعیین میکردهاست. اقامت گاههای زیرزمینی، خانهها و بستان ها با گردش به سمت غرب، تا آن سوی امامزاده یحیی امتداد مییافتند و تا محل کاخ کنونی گلستان پیش میرفتند. این بخش ضلع شمال غربی مجتمع شهری عصر تیموریان را تشکیل میدادهاست.
تهران در دوران صفویه و اوایل قاجار - اولین نقشه شهر که در سال ۱۲۳۷ تهیه شدهاست
اهمیت و آبادانی و رونق تهران از زمان دودمان صفوی آغاز گردید. چون نیای بزرگ صفویان بنام سید حمزه در شهر ری مدفون بوده و هم به جهت وجود باغهای وسیع و آب گوارا و چنارهای بلند و زیبا، شاهان صفوی هر چند یک بار بدانجا روی میآوردند و بدین ترتیب تهران مورد توجه پادشاهان صفوی بویژه شاه تهماسب یکم واقع گردید و وی دستور ساختمان بارویی به دور شهر را داد که دارای چهار دروازه و ۱۱۴ برج به تعداد سورههای قرآن بود و برای بنای حصار شهر از دو منطقه داخل شهر خاکبرداری انجام شد که بعدها این دو منطقه به چاله حصار و چاله میدان معروف شدند. حدود تقریبی نخستین حصار شهر تهران از جنوب به خیابان مولوی و حاج ابوالفتح، از سوی شرق به خیابان ری، از غرب به خیابان شاهپور (وحدت اسلامی) و از شمال به امیرکبیر و سپه (امام خمینی) محدود میشد و محوطه ارگ تهران در میانه شمالی شهر قرار داشت و خندقی نیز به دور حصار کشیده شده بود و محلههای عمده درون حصار شامل بازار، عودلاجان، سنگلج، ارگ، چالهمیدان و چالهحصار میشدهاست. محدوده درون حصار حدود ۴ کیلومتر مربع بوده و درازی باروی دور آن در کتابهای معتبر حدود ۶ هزار گام نگاشته شدهاست و فضای بیرون از حصار شامل باغها و کشتزارهای پهناوری بوده که امروزه همگی به محدودههای شهری تهران مبدل گردیدهاند. پس از استقرار خاندان صفوی در قزوین و سپس در اصفهان، تهران از رشد و گسترش بازمانده و بی توجهی شاه عباس اول به تهران نیز خود به این مسئله افزود زیرا که وی در سال ۹۹۸ که رهسپار جنگ با عبدالمومن خان ازبک شد در تهران به سختی بیمار گردید و ناگزیر از سرکوبی به موقع ازبکان بازماند و در نتیجه ازبکها مشهد را گرفتند بدان جهت خاطره تلخی از تهران به دل گرفت و نسبت به پیشرفت و رشد آن بی توجه ماند.
در روزگار واپسین پادشاهان صفوی برخی اوقات تهران مقر موقتی دربار گردید و حتی شاه سلیمان در آنجا کاخی بنا نهاد و در زمان سلطان حسین صفوی که همزمان با حمله افغانها در تهران بسر میبرده برابر یورش افغانها به سختی ایستادگی نموده و تلفات سنگینی را به نیروهای اشرف افغان وارد ساخت اما سرانجام تهران سقوط نمود و افغانها نیز به جهت گرفتن انتقام شهر را ویران کردند و بعدها پس از راندن افغانها، شاه تهماسب دوم به تهران بازگشت و در زمان نادرشاه افشار تهران ازنو نام و نشانی یافت و وی فرمان داد که انجمنی از همه دین شناسان شیعه و سنی در آنجا تشکیل شود و آنان اختلافات دیرینه خویش را کنار گذارند و موجبات یکپارچگی اسلام را فراهم آورند.
تهران قاجاری
کاخ گلستان در تهران
بعدها با سرنگونی افشاریان، تهران در گستره نفوذ قاجارها که رقیب کریمخان زند بودند درآمد و در طی جنگ و کشاکش میان خان قاجار و کریمخان لشکر قاجار تارومار شد و کریمخان با لشکر خویش وارد تهران گردید و ظاهراً قصدش این بود که تهران را پایتخت خویش کند بدان سبب که ساختمان دیوانی را در آنجا بنا نهاد و به فرمان او برج و باروی شهر تعمیر گردید و ارگ سلطنتی نیز بازسازی شد.
پس از مرگ کریمخان زند آقا محمدخان پس از نبرد سختی که با لطفعلی خان زند داشت بر کشور چیره گردید و تهران را در آغاز سده سیزدهم و به سال ۱۰۲۴ پایتخت خویش قرار داد و از آن پس تهران دارالخلافه (به معنی پایتخت) نامیده شد و سران طایفه زند به یافت آباد در جنوب دارلخلافه تبعید شدند.
در طول روزگار قاجاری تهران گسترش زیادی یافت و ساخت و سازهای فراوانی در آن انجام گرفت و در دوره سلطنت فتحعلی شاه محلات تازه و ساختمانهای چندی در تهران ایجاد گردید که از آن جمله مسجد امام خمینی (شاه)، مسجد سید عزیزالله، مدرسه مروی، قصر قاجار باغ نگارستان و لالهزار را میتوان نام برد. همچنین طول باروی شهر به ۵/۷ کیلومتر افزایش یافت و با ۶ دروازه به بیرون از شهر پیوسته گردید.
در زمان محمدشاه قاجار گسترش و رونق تهران همچنان ادامه یافت و دو کوی تازه، یکی بنام عباسآباد و دیگری محمدیه به محلات تهران افزوده گشت و آب رودخانه کرج بنام نهر کرج به تهران انتقال یافت که آب روان میان بلوار کشاورز یادگار همان زمان است.
در آغاز پادشاهی ناصرالدین شاه به جهت افزایش چشمگیر جمعیت دیگر فضایی برای ساخت و ساز درون حصار قدیمی باقی نمانده بود بنابراین ایجاد محلات در بیرون از حصار قدیمی انجام یافت که از آن جمله کاخهای شاهی، کوشکهای اعیانی، سفارتخانهها و منازل خارجیان همگی در بیرون از حصار ساخته شد و به کوشش اصلاحگر بزرگ ایران، امیر کبیر نهادهای چندی از جمله مدرسه دارالفنون، بازار امیر، بازار کفاشها و سرای امیر پدید آمد که خود در گسترش مکانی شهر تهران بی تأثیر نبودهاست.
جمعیت تهران در این دوره بیش از ۱۵۰ هزار نفر نگاشته شدهاست. در همین زمان نیاز به تعیین محدوده تازه شهر تهران احساس میشد و این کار نیازمند تهیه نقشهای از تهران بود. از این رو در سال ۱۲۷۵ گروهی به سرپرستی اعتضادالسلطنه با همکاری موسیو کرشیش سرتیپ و آموزگار توپخانه و دستیاری چندین نفر از شاگردان دارالفنون نقشهای از تهران تهیه کردند و این نخستین نقشه دارالخلافه تهران به مقیاس ۱:۱۰۰۰ بودهاست و از آنجایی که امکانات و وسایل فنی در اختیار هیئت تهیه نقشه نبوده از اینرو فاصلهها با گام و زاویهها با تقریب اندازهگیری میشدهاست، بر این پایه نقشه مزبور از جهت نشان دادن شکل و موقعیت شهر و محلههای درون آن و دروازهها در نوع خود نقشه موفقی بوده و چهره تهران قدیم را کاملاً در برابر دیدگان مجسم میسازد.
آمار شهر
پس از تهیه نخستین نقشه تهران، از نو در سال ۱۲۸۴ با همکاری مهندس هلر فرانسوی و تعدادی از مهندسان و معماران ایرانی نقشه دیگری از تهران طرح ریزی شد که در آن پیرامون شهر را به وسیله خندقها و باروهای نو به شکل هشت ضلعی و با ۱۲ دروازه محدود ساختند که ارتباط داخل و خارج شهر از طریق این دروازهها صورت میپذیرفتهاست. دروازههای مزبور به ترتیب شمیران، دولت، یوسف آباد، دوشانتپه، دولاب، خراسان، باغشاه، قزوین، گمرک، حضرت عبدالعظیم، دروازه غار و خانیآباد نامیده شدند. مقارن سال ۱۳۰۵ مهندس عبدالغفار نجم الملک معلم ریاضیات مدرسه دارالفنون با دستیاری عدهای از معلمان دیگر و بیست نفر شاگردان مدرسه مزبور از شهر جدید به مقیاس ۱:۲۰۰۰ نقشه برداری کردند و محیط شهر را به میزان ۱۹۲۰۰ متر اندازهگیری کرده و جمعیت تهران را در حدود ۲۵۰ هزار نفر سرشماری نمودند. هیئت نامبرده برای تهیه نقشه ۴ سال وقت صرف نمودند و بالاخره در سال ۱۳۰۹ نقشه تهران جدید به چاپ رسید که در سنجش با نقشههای قبل از دقت بیشتری برخوردار بودهاست.
از نخستین مهاجرانی که به تهران آمدند، افراد ایل قاجار از گرگان، آذربایجانیها، مردم قم، اراک، تفرش، آشتیان، اصفهان، کاشان و یزد بودند.[۷]
پیشهها در دوران اولیه تقریباً بدینگونه میان مهاجران تقسیم شدهبود: در امور اداری و دبیری و دفتری بیشتر مردم آشتیان و تفرش و اراک، بناها قمی و یزدی، فرشفروشها آذربایجانی و کاشی و قمی، دباغها همدانی، گرمابهدارها مازندرانی، سلمانیها گیلانی، شیرینیپزها آذری و یزدی، صیفیکارها قمی و یزدی و اصفهانی غیره.[۸]
امروزه بخش بزرگی از مردم تهران از مهاجران تشکیل شدهاست. اکثریت مهاجرین به تهران ایرانی هستند و درصد کمی از مهاجرین را مهاجرین از کشورهای دیگر هم چون افغانستان - عراق - یوگوسلاوی - بوسنی و روسیه تشکیل میدهند.
تهران پهلوی
عکسی از میدان شهیاد پیش از انقلاب ۱۳۵۷ ایران.
بیگمان دگرگونیهای بنیادین در تهران از سال ۱۳۰۰ به بعد ایجاد شدهاست که به چهار دوره کاملاً جدا تقسیم میشود. سال ۱۳۰۰ تا ۱۳۲۰ که در طی آن خندقها و دروازهها از بین رفت و شهر از چهار جهت رو به گسترش نهاد و اندکی شکل منظم و هندسی یافت همچنین ساختمانها و تأسیسات بانک ملی، وزارت امور خارجه، شهربانی کل کشور، ایستگاه راهآهن، دانشگاه تهران و ایستگاه فرستنده رادیو تهران باشگاه افسران و چند بیمارستان مربوط، به این دوره میباشد.
سال های ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ که همزمان با جنگ جهانی دوم بوده و به دلیل پیامدهای ناشی از جنگ جهانی و مسائل و مشکلات سیاسی برآمده از آن تغییرات چشمگیری در کشور پدید نیامد.
سال ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۷ که طی آن شهر تهران به سرعت توسعه یافت و ساختمانها و شهرکها و باغراهها (بلوارها) ی تازهای ساخته شد و جمعیت شهر بر پایه آمار سال ۱۳۵۵ به ۴٫۳۵۰٫۰۰۰ نفر بالغ گردید.
تهران پس از انقلاب
دوره چهارم سال ۱۳۵۷ که همزمان با انقلاب ۱۳۵۷ خورشیدی، تغییر رژیم سیاسی کشور و حاصل آن تغییر چشمگیر در همه ابعاد جامعه بودهاست که به وضوح شاهد آنیم، گسترش تهران در طی این سالها مربوط به عوامل چندی از جمله جنگ ایران و عراق و مسئله جنگزدگان، تمرکز همه امکانات آموزشی و بهداشتی، درمانی و رفاهی در تهران موجبات گسترش بیرویه جمعیت در این شهر گردیدهاست و دقیقاً همین امر سبب ایجاد معضلات اجتماعی و اقتصادی بیشماری را برای شهروندان تهرانی در پی داشتهاست که از آن جمله به اختصار میتوان آلودگی محیط زیست، راهبندانها و مشکلات ترابری شهری، پیشههای کاذب و بسیاری مسائل اقتصادی و زیستی را برشمرد.
تهران مرکز کلیه وزارتخانهها و ادارات و مراکز علمی کشور میباشد و هم اکنون نمایندگیهای سیاسی بیش از ۹۰ کشور جهان در تهران و اطراف آن مانند موزه ایران باستان، کتابخانه ملی، مجموعه کاخهای پیشین، بوستانها و فضای سبز و موارد دیدنی دیگر نام برد.